حالت تند تو در آینه آهی قرمز
تو بخواهی همه رنگ است نخواهی قرمز
ماهیان سرزده از غوطه و رقص آمده اند
آبی ِ خیسِ تو در گرگر ماهی قرمز
غرق در آبی هو ، ضلع مربع صوفی
ماهی آمد ز چهل خانه به قاهی قرمز
اربعینی قدح از زاویه ی نیشابور
سوخت در کافری ِ سرخ ِ سپاهی قرمز
خون شد از شاه نشینی به نگاهی مجروح
که رسد چشم ِ بد از دور به شاهی قرمز
پای با خستگی اش باز قدم می فرمود
که شود ساکن طولانی ِ راهی قرمز
رنگ گلدانی شمعی ست که سرخش پرعطر
سبز شد رنگ شب از لای سیاهی قرمز
رنگ شد ... بی می و بیمار تو شد نقاشی
می ِ بی روی ِ تو زرد است و صراحی قرمز
دست ها خیس تر از حوصله گاهی آبی
ماهیان ِ هوس ِ قهقهه گاهی قرمز
...
آب از کوزه ی کاشی ، تر ِ ماهی نوشید
رقص ، پیراهنی از قرمز ِ ماهی پوشید
حافظ ایمانی
نظرات شما عزیزان: